شیون فومنی:دشتهارا_سوار بایدو نیست شیهه ای در غبار باید و نیست
❈۱❈
دشتهارا_سوار بایدو نیست
شیهه ای در غبار باید و نیست
خفته روح جرقه در باروت
غیرت انفجار باید و نیست
❈۲❈
خواب پسکوچه های مستی را
نعره جانشکار باید و نیست
بغض شب در گلوی تلخ من است
هق هقی غمگسار باید و نیست
❈۳❈
تا نمیردصدای بدعت باغ
غنچه ای پای خار باید و نیست
بر سپیدار عاشقانه پیر
عشق را یادگار باید و نیست
❈۴❈
پاره های تبسم گل را
مومیای بهارباید و نیست
یا شب چیره یا تسلط نور
صحنه کار زار باید و نیست
❈۵❈
ساز خاموش شب نشینان را
زخمه ای سازگار باید و نیست
در کویر شقاوت خورشید
تشنه را سایه سار باید و نیست
❈۶❈
زخمم از کهنگی پلاسیده است
التیامی به کار باید و نیست
کامنت ها