شیون فومنی:باد می توفد و سپیده دمان
❈۱❈
باد می توفد
و سپیده دمان
دورتر می ماند
از برودت این بن بست.
❈۲❈
چهارپایانی می روند و
شبانی نمی آید
خشنود نیستم
از ناگهانی سفر اشک
❈۳❈
دامن
به دامن
در می غلتم
دور از دست
❈۴❈
کوهی که دورتر از
غرور گیاهی اش
ایستاده
به اکنون
❈۵❈
پهلوانی است مرده
دیگر
پهلوانی مرده
که بارانها را
❈۶❈
آوازیست بیهوده
با دهانش
یخپاره ایست
این سرد سال .
❈۷❈
به دریا گذاری
پُر نم
می رانم
انگار ...
❈۸❈
تنه ی قایقم را
از جنگلهای ماسال
تراشیده اند
کامنت ها