شیون فومنی:در اندوه خاموشی آن قمری کوکوزن زنده یاد مهدی اخوان ثالث م.امید
❈۱❈
در اندوه خاموشی آن قمری کوکوزن
زنده یاد مهدی اخوان ثالث م.امید
آه...
آن شوریده رنگ پیر
❈۲❈
چنگی اوقات غافلگیر
بی که خورشیدش
بتاباند
به شیرین تابه ی لاله
❈۳❈
یا نه
بارانش
فرو شوید لب از
خشخاش تبخاله
❈۴❈
در بدخشان صبوری
پاره لعلی بود
سنگ زیرینی اگر نه
آتش آوارگی را
❈۵❈
طُرفه نعلی بود
غنچه
غنچه
باغ را
❈۶❈
خونین دهان خندید
بادهانِ زخم
خوشتر می توان خندید
گل همان خندید و
❈۷❈
ما
زیباترش دیدیم
گر چه رنگ آمیز
در پائیز
❈۸❈
خنده های آخرش دیدیم...
مرگ چیزی نیست
آری گفت
روزی
❈۹❈
آن اهورا زاده ی بی مرگ
گفت: پنداری که می راند
به رود باد
کاهنی
❈۱۰❈
در قایقی از برگ
هر دو پی سوز نگاهش
نذر شعر و
روشنایی بود
❈۱۱❈
با لبش زرتشت
نیما واره می فرمود:
پشت چیناب پگاه سایه خواهی ها
خواب زرد خیزران خسته از رفتار
❈۱۲❈
لحظه ی پژمردن موج است
لحظه ی پرپر زدن
در خلوت آبی ترین آواز ماهی ها
گفت:
❈۱۳❈
چشمش پر تبسّم بود
در افقهای سفر
آینده اش
گُم بود
❈۱۴❈
مرگ چیزی نیست
شیهه ی اسب سیاهی می تواند باشد
این نفرینی آدم
شیهه ی اسب سیاهی
❈۱۵❈
پشت ابرستان بادآباد آها
دَم
گفت: پنداری
خودآن آه و
❈۱۶❈
خود آن دم بود
هر چه بود آن بی طپش نبض گل احساس
آدم بود
عشق ورز مهربانی های
❈۱۷❈
عالم بود
گفت: تأکیدش به شبنم بود
گردش آهی است
از سویی
❈۱۸❈
که خواهد بردنش
پرواز مشتی قاصدک
سویی
یا بخالی درّه ای
❈۱۹❈
مرغی برآرد وای
یا بوفی کشد
غویی
بی که تصویری توانی دید
❈۲۰❈
در آئینه ی تدلیس
با تو گوید ناخبر
وامانده سنگی:
هیس
❈۲۱❈
تو بگردانی سری
پایان پذیرد رنج
خالی از تو
پرسشی ماند
❈۲۲❈
به نطع خاکی شطرنج
.....
لیک شاعر
زاده ی بی مرگی خاک است
❈۲۳❈
تلخ یا شیرین
میوه ی بی برگی خاک است...
کامنت ها