شیون فومنی:یکریز می کوبد. چه می سراید
❈۱❈
یکریز می کوبد.
چه می سراید
این دارکوب پیر
در گاوچرِ غروب
❈۲❈
نگاهش
مادیانی یله است
پنداری
توکای جوان امّا
❈۳❈
چنین نمی انگارد
با سرودش
سازها شهری شده اند
سوزها جهانی
❈۴❈
آه ...
روستای آدمی
روستای بزرگ تر از قصّه های بومی
قصّه های بومی زمین
کامنت ها