گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:می تراوید آفتاب از بوته ها. دیدمش در دشت های نم زده

❈۱❈
می تراوید آفتاب از بوته ها. دیدمش در دشت های نم زده
مست اندوه تماشا ، یار باد، مویش افشان ، گونه اش شبنم زده.
❈۲❈
لاله ای دیدیم - لبخندی به دشت- پرتویی در آب روشن ریخته.
او صدا را در شیار باد ریخت: جلوه اش با بوی خنک آمیخته.
❈۳❈
رود، تابان بود و او موج صدا: خیره شد چشمان ما در رود وهم.
پرده روشن بود ، او تاریک خواند: طرح ها در دست دارد دود وهم.
❈۴❈
چشم من بر پیکرش افتاد ، گفت: آفت پژمردگی نزدیک او.
دشت: دریای تپش، آهنگ ، نور. سایه می زد خنده تاریک او.

فایل صوتی آوار آفتاب غبار لبخند

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها