گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:آب را گل نکنیم: در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب.

❈۱❈
آب را گل نکنیم: در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب.
یا که در بیشه دور، سیرهٔی پر می‌شوید. یا در آبادی، کوزهٔی پر می‌گردد.
❈۲❈
آب را گل نکنیم: شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب. زن زیبایی آمد لب رود،
❈۳❈
آب را گل نکنیم: روی زیبا دو برابر شده است.
چه گوارا این آب! چه زلال این رود!
❈۴❈
مردم بالادست، چه صفایی دارند! چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان، بی‌گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
❈۵❈
ماهتاب آن‌جا، می‌کند روشن پهنای کلام. بی‌گمان در ده بالادست، چینه‌ها کوتاه است.
مردمش می‌دانند، که شقاق چه گلی است. بی‌گمان آن‌جا آبی، آبی است.
❈۶❈
غنچهٔی می‌شکفد، اهل ده باخبرند. چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد! مردمان سر رود، آب را می‌فهمند.
❈۷❈
گل نکردندش، ما نیز آب را گل نکنیم.

فایل صوتی حجم سبز آب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها