گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:دشت‌هایی چه فراخ! کوه‌هایی چه بلند

❈۱❈
دشت‌هایی چه فراخ! کوه‌هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد! من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
❈۲❈
پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی.
پشت تبریزی‌ها غفلت پاکی بود، که صدایم می‌زد.
❈۳❈
پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم: چه کسی با من، حرف می‌زند؟
سوسماری لغزید. راه افتادم.
❈۴❈
یونجه‌زاری سر راه. بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ
و فراموشی خاک. لب آبی
❈۵❈
گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب: من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است! نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
❈۶❈
چه کسی پشت درختان است؟ هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت
ظهر تابستان است. سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است.
❈۷❈
سایه‌هایی بی‌لک، گوشهٔی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی این‌جاست. زندگی خالی نیست:
❈۸❈
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست. آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد. در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
❈۹❈
و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا می‌خواند.

فایل صوتی حجم سبز در گلستانه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها