گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:به تماشا سوگند و به آغاز کلام

❈۱❈
به تماشا سوگند و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن واژه ای در قفس است.
❈۲❈
حرف هایم ، مثل یک تکه چمن روشن بود. من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد.
❈۳❈
و به آنان گفتم : سنگ آرایش کوهستان نیست همچنانی که فلز ، زیوری نیست به اندام کلنگ .
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است که رسولان همه از تابش آن خیره شدند.
❈۴❈
پی گوهر باشید. لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید.
و من آنان را ، به صدای قدم پیک بشارت دادم و به نزدیکی روز ، و به افزایش رنگ .
❈۵❈
به طنین گل سرخ ، پشت پرچین سخن های درشت. و به آنان گفتم :
هر که در حافظه چوب ببیند باغی صورتش در وزش بیشه شور ابدی خواهد ماند.
❈۶❈
هرکه با مرغ هوا دوست شود خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود.
آنکه نور از سر انگشت زمان برچیند می گشاید گره پنجره ها را با آه.
❈۷❈
زیر بیدی بودیم. برگی از شاخه بالای سرم چیدم ، گفتم :
چشم را باز کنید ، آیتی بهتر از این می خواهید؟ می شنیدیم که بهم می گفتند:
❈۸❈
سحر میداند،سحر! سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند. باد را نازل کردیم
❈۹❈
تا کلاه از سرشان بردارد. خانه هاشان پر داوودی بود،
چشمشان را بستیم . دستشان را نرساندیم به سر شاخه هوش.
❈۱۰❈
جیبشان را پر عادت کردیم. خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.

فایل صوتی حجم سبز سوره تماشا

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها