گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:ماه بالای سر آبادی است ، اهل آبادی در خواب.

❈۱❈
ماه بالای سر آبادی است ، اهل آبادی در خواب.
روی این مهتابی ، خشت غربت را می بویم. باغ همسایه چراغش روشن،
❈۲❈
من چراغم خاموش ، ماه تابیده به بشقاب خیار ، به لب کوزه آب.
غوک ها می خوانند. مرغ حق هم گاهی.
❈۳❈
کوه نزدیک من است : پشت افراها ، سنجدها. و بیابان پیداست.
سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست.
سایه هایی از دور ، مثل تنهایی آب ، مثل آواز خدا پیداست.
نیمه شب با ید باشد. دب آکبر آن است : دو وجب بالاتر از بام.
❈۴❈
آسمان آبی نیست ، روز آبی بود. یاد من باشد فردا ، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.
یاد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم، طرحی از جاروها ، سایه هاشان در آب.
یاد من باشد ، هر چه پروانه که می افتد در آب ، زود از آب در آرم.
یاد من باشد کاری نکنم ، که به قانون زمین بر بخورد .
❈۵❈
یاد من باشد فردا لب جوی ، حوله ام را هم با چوبه بشویم. یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است.

فایل صوتی حجم سبز غربت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها