گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:زن دم درگاه بود با بدنی از همیشه.

❈۱❈
زن دم درگاه بود با بدنی از همیشه.
رفتم نزدیک: چشم ، مفصل شد.
❈۲❈
حرف بدل شد به پر، به شور، به اشراق. سایه بدل شد به آفتاب.
رفتم قدری در آفتاب بگردم. دور شدم در اشاره های خوشایند:
❈۳❈
رفتم تا وعده گاه کودکی و شن ، تا وسط اشتباه های مفرح،
تا همه چیزهای محض. رفتم نزدیک آب های مصور،
❈۴❈
پای درخت شکوفه دار گلابی با تنه ای از حضور.
نبض می آمیخت با حقایق مرطوب. حیرت من با درخت قاتی می شد.
❈۵❈
دیدم در چند متری ملکوتم. دیدم قدری گرفته ام.
انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر می رود.
❈۶❈
من هم رفتم. رفتم تا میز،
تا مزه ماست، تا طراوت سبزی . آنجا نان بود و استکان و تجرع:
❈۷❈
حنجره می سوخت در صراحت ودکا. باز که گشتم،
زن دم درگاه بود با بدنی از همیشه ها جراحت.
❈۸❈
حنجره جوی آب را قوطی کنسرو خالی
زخمی می کرد.

فایل صوتی ما هیچ، ما نگاه نزدیک دورها

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها