گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:آفتاب است و، بیابان چه فراخ! نیست در آن نه گیاه و نه درخت.

❈۱❈
آفتاب است و، بیابان چه فراخ! نیست در آن نه گیاه و نه درخت.
غیر آوای غرابان، دیگر بسته هر بانگی از این وادی رخت.
❈۲❈
در پس پردهٔی از گرد و غبار نقطهٔی لرزد از دور سیاه:
چشم اگر پیش رود، می‌بیند آدمی هست که می‌پوید راه.
❈۳❈
تنش از خستگی افتاده ز کار. بر سر و رویش بنشسته غبار.
شده از تشنگی‌اش خشک گلو. پای عریانش مجروح ز خار.
❈۴❈
هر قدم پیش رود، پای افق چشم او بیند دریایی آب.
اندکی راه چو می‌پیماید می‌کند فکر که می‌بیند خواب.

فایل صوتی مرگ رنگ سراب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها