گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:می خروشد دریا. هیچکس نیست به ساحل دریا.

❈۱❈
می خروشد دریا. هیچکس نیست به ساحل دریا.
لکه ای نیست به دریا تاریک که شود قایق
❈۲❈
اگر آید نزدیک. مانده بر ساحل
قایقی ریخته شب بر سر او ، پیکرش را ز رهی نا روشن
❈۳❈
برده در تلخی ادراک فرو. هیچکس نیست که آید از راه
و به آب افکندش. و دیر وقت که هر کوهه آب
❈۴❈
حرف با گوش نهان می زندش، موجی آشفته فرا می رسد از راه که گوید با ما
قصه یک شب طوفانی را. رفته بود آن شب ماهی گیر
❈۵❈
تا بگیرد از آب آنچه پیوندی داشت.
با خیالی در خواب صبح آن شب ، که به دریا موجی
❈۶❈
تن نمی کوفت به موجی دیگر ، چشم ماهی گیران دید
قایقی را به ره آب که داشت بر لب از حادثه تلخ شب پیش خبر.
❈۷❈
پس کشاندند سوی ساحل خواب آلودش به همان جای که هست
در همین لحظه غمناک بجا و به نزدیکی او
❈۸❈
می خروشد دریا وز ره دور فرا می رسد آن موج که می گوید باز
از شب طوفانی داستانی نه دراز.

فایل صوتی مرگ رنگ سرگذشت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها