سهراب سپهری:رنگی کنار شب بی حرف مرده است.
❈۱❈
رنگی کنار شب
بی حرف مرده است.
مرغی سیاه آمده از راههای دور
می خواند از بلندی بام شب شکست.
❈۲❈
سرمست فتح آمده از راه
این مرغ غم پرست.
در این شکست رنگ
از هم گسسته رشته هر آهنگ.
❈۳❈
تنها صدای مرغک بی باک
گوش سکوت ساده می آراید
با گوشوار پژواک.
مرغ سیاه آمده از راههای دور
❈۴❈
بنشسته روی بام بلند شب شکست
چون سنگ ، بی تکان.
لغزانده چشم را
بر شکل های درهم پندارش.
❈۵❈
خوابی شگفت می دهد آزارش:
گل های رنگ سر زده از خاک های شب.
در جاده های عطر
پای نسیم مانده ز رفتار.
❈۶❈
هر دم پی فریبی ، این مرغ غم پرست
نقشی کشد به یاری منقار.
بندی گسسته است.
خوابی شکسته است.
❈۷❈
رویای سرزمین
افسانه شکفتن گل های رنگ را
از یاد برده است.
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
❈۸❈
رنگی کنار این شب بی مرز مرده است.
کامنت ها