سهراب سپهری:سکوت ، بند گسسته است. کنار دره، درخت شکوه پیکر بیدی.
❈۱❈
سکوت ، بند گسسته است.
کنار دره، درخت شکوه پیکر بیدی.
در آسمان شفق رنگ
عبور ابر سپیدی.
❈۲❈
نسیم در رگ هر برگ می دود خاموش.
نشسته در پس هر صخره وحشتی به کمین.
کشیده از پس یک سنگ سوسماری سر.
ز خوف دره خاموش
❈۳❈
نهفته جنبش پیکر.
به راه می نگرد سرد، خشک ، تلخ، غمین.
چو مار روی تن کوه می خزد راهی ،
به راه، رهگذری.
❈۴❈
خیال دره و تنهایی
دوانده در رگ او ترس.
کشیده چشم به هر گوشه نقش چشمه وهم:
ز هر شکاف تن کوه
❈۵❈
خزیده بیرون ماری.
به خشم از پس هر سنگ
کشیده خنجر خاری.
غروب پر زده از کوه.
❈۶❈
به چشم گم شده تصویر راه و راهگذر.
غمی بزرگ ، پر از وهم
به صخره سار نشسته است.
درون دره تاریک
❈۷❈
سکوت بند گسسته است.
کامنت ها