گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:در تاریکی بی آغاز و پایان دری در روشنی انتظارم رویید.

❈۱❈
در تاریکی بی آغاز و پایان دری در روشنی انتظارم رویید.
خودم را در پس در تنها نهادم و به درون رفتم:
❈۲❈
اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد. سایه ای در من فرود آمد
و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد. پس من کجا بودم؟
❈۳❈
شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان داشت و من انعکاسی بودم
که بیخودانه همه خلوت ها را بهم می زد در پایان همه رویاها در سایه بهتی فرو می رفت.
❈۴❈
من در پس در تنها مانده بودم. همیشه خودم را در پس یک در تنها دیده ام.
گویی وجودم در پای این در جا مانده بود، در گنگی آن ریشه داشت.
❈۵❈
آیا زندگی ام صدایی بی پاسخ نبود؟ در اتاق بی روزن انعکاسی سرگردان بود
و من در تاریکی خوابم برده بود. در ته خوابم خودم را پیدا کردم
❈۶❈
و این هشیاری خلوت خوابم را آلود. آیا این هشیاری خطای تازه من بود؟
در تاریکی بی آغاز و پایان فکری در پس در تنها مانده بودم.
❈۷❈
پس من کجا بودم؟ حس کردم جایی به بیداری می رسم.
همه وجودم را در روشنی این بیداری تماشا کردم: آیا من سایه گمشده خطایی نبودم؟
❈۸❈
در اتاق بی روزن انعکاسی نوسان داشت.
پس من کجا بودم؟ در تاریکی بی آغاز و پایان
❈۹❈
بهتی در پس در تنها مانده بودم.

فایل صوتی زندگی خواب‌ها بی پاسخ

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها