گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سهراب سپهری:گیاه تلخ افسونی ! شوکران بنفش خورشید را

❈۱❈
گیاه تلخ افسونی ! شوکران بنفش خورشید را
در جام سپید بیابان ها لحظه لحظه نوشیدم و در آیینه نفس کشنده سراب
❈۲❈
تصویر ترا در هر گام زنده تر یافتم. در چشمانم چه تابش ها که نریخت!
و در رگ هایم چه عطش ها که نشکفت! آمدم تا ترا بویم،
❈۳❈
و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی به پاس این همه راهی که آمدم.
غبار نیلی شب ها را هم می گرفت و غریو ریگ روان خوابم می ربود.
❈۴❈
چه رویاها که پاره شد! و چه نزدیک ها که دور نرفت!
و من بر رشته صدایی ره سپردم که پایانش در تو بود.
❈۵❈
آمدم تا ترا بویم، و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی
به پاس این همه راهی که آمدم. دیار من آن سوی بیابان هاست.
❈۶❈
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود. هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد و من تنها شدم.
چشمک افق ها چه فریب ها که به نگاهم نیاویخت!
و انگشت شهاب ها چه بیراهه ها که نشانم نداد!
❈۷❈
آمدم تا ترا بویم، و تو: گیاه تلخ افسونی !
به پاس این همه راهی که آمدم زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی،
❈۸❈
به پاس این همه راهی که آمدم.

فایل صوتی زندگی خواب‌ها پاداش

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها