سیاوش کسرایی:چو گل های سپید صبحگاهی در آغوش سیاهی
❈۱❈
چو گل های سپید صبحگاهی
در آغوش سیاهی
شکوفا شو
به پا برخیز و پیراهن رها کن
❈۲❈
گره از گیسوان خفته وا کن
فریبا شو
گریزا شو
چو عطر نغمه کز چنگم تراود
❈۳❈
بتاب آرام و در ابر هوا شو
به انگشتان سر گیسو نگه دار
نگه در چشم من بگذار و بردار
فروکش کن
❈۴❈
نیایش کن
بلور بازوان بربند و وا کن
دو پا بر هم بزن پایی رها کن
بپر پرواز کن دیوانگی کن
❈۵❈
ز جمع آشنا بیگانگی کن
چو دود شمع شب از شعله برخیز
گریز گیسوان بر بادها ریز
بپرداز
❈۶❈
بپرهیز
چو رقص سایه ها درروشنی شو
چو پای روشنی در سایه ها رو
گهی زنگی بر انگشتی بیاویز
❈۷❈
نوا و نغمه ای با هم بیامیز
دل آرام
میارام
گهی بردار چنگی
❈۸❈
به هر دروازه رو کن
سر هر رهگذاری جست و جو کن
به هر راهی نگاهی
به هر سنگی درنگی
❈۹❈
برقص و شهر را پر های و هوی کن
به بر دامن بگیر ویک سبد کن
ستاره دانه چین کن نیک و بد کن
نظر بر آسمان سوی خدا کن
❈۱۰❈
دعا کن
ندیدی گر خدا را
بیا آهنگ ما کن
منت می پویم از پای اوفتاده
❈۱۱❈
منت می پایم اندر جام باده
تو برخیز
تو بگریز
برقص آشفته برسیم ربابم
❈۱۲❈
شدی چون مست و بی تاب
چو گل هایی که می لغزند بر آب
پریشان شو بر امواج شرابم
کامنت ها