گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی:بگیر از سقف این قندیل ها را نگون کن روشنی را تا بمیرد

❈۱❈
بگیر از سقف این قندیل ها را نگون کن روشنی را تا بمیرد
ببر آن دودنک دیده آزار فروکش شعله را تا پرنگیرد
❈۲❈
ببر آن جام را بردار آن می
رها کن باده را در بوسه جام شبستان را تهی کن از هیاهو
❈۳❈
سبک بردار پا آهسته کن گام
بگو دروازه بانان دربندند بگو تا شبروان دیگر نخوانند
❈۴❈
عسس ها را بگو خاموش باشند بگو تا گزمه ها استر نرانند
سخن آهسته !‌ مارافسای خفته است
❈۵❈
ز افسونهای ماری سخت زیبا نمی دانم چه ها بر او رسیده
که برناید از این آواره آوا
❈۶❈
دم سحر آفرینش مانده اموش کلام روشنش در کام خفته است
دو چشمش گر چه انگاری که بیناست شبی را درنگاه خود نهفته است
❈۷❈
چه غوغا ها که می افکند در شهر
به سحر نغمه و چشمان جادو به فرمان نگین سبز او بود
❈۸❈
نگاه مارهای پر تکاپو
شبی در پیچ و تاب دامن شمع به سایه روشن اندر گردش عود
❈۹❈
بر آوای نی اش رقصید یک مار توان از دیده بینایش بربود
میان رنگهای نیم مرده
❈۱۰❈
به آهنگی که می نالید در تب دو خواب آلود چشم زهر خورده
دو گوی مست تابیدند در شب
❈۱۱❈
می پرخنده تا افسونگری کرد دو جادوی سیه بشکفت در جام
تراوید از نگاهش عطر یک زهر چکید اندردهانی زهرآشام
❈۱۲❈
بپوشان باز آن روزن بپوشان
شب تاریک را تاریک تر کن که دیری نیست مارافسای خفته است
❈۱۳❈
ورا بگذار و از این شب گذر کن

فایل صوتی آوا مارافسا

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها