سیاوش کسرایی:چه سپید کوهساری چه سیه ماهتابی نرسد به گوش جز رازی و شیون عقابی
❈۱❈
چه سپید کوهساری چه سیه ماهتابی
نرسد به گوش جز رازی و شیون عقابی
همه دره های وحشت به کمین من نشسته
نه مقدرم درنگی نه میسرم شتابی
❈۲❈
به امید همزبانی به سکوت نعره کردم
بنیامدم طنینی که گمان برم جوابی
همه لاله های این کوه ز داغ دل قسردند
چو نکرد صخره رحمی چو نداد چشمه آبی
❈۳❈
بنشین دل هوایی که بر آسمان این شب
ندمید اختری کو نشکست چون شهابی
به سپهر دیدگاهم به کرانه نگاهم
نه بود به شب شکافی و نه از سحر سرابی
❈۴❈
تن من گداخت در تب عطشی شکافتم لب
سر آن ندارد امشب که براید آفتابی
کامنت ها