گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی: سال ها شد تا که روزی مرغ عشق نغمه زد برشاخه انگشت من

❈۱❈
سال ها شد تا که روزی مرغ عشق نغمه زد برشاخه انگشت من
آشیان آسمان را ترک گفت لانه ای آراست او در مشت من
❈۲❈
دست من پر شد ز مروارید مهر دست من خالی شد از هر کینه ای
دست من گل داد و برگ آورد و بار چون بهار دلکش دیرینه ای
❈۳❈
سینهاش در دست هایم می تپید از هراس دامهای سرنوشت
سخت می ترسید از پایان وصل وز پلیدی های خاطرهای زشت
❈۴❈
آه اگر روزی بمیرد عشق ما وای اگر آتش به یخبندان کشد
خنده امروز ما در شان یاس اختران اشک در چشمان کشد
❈۵❈
من نوازشگر شدم آن بال و پر من ستایشگر شدم آواز او
خواستم بوییدم و بوسیدمش با نیازی بیشتر از ناز او
❈۶❈
عاشقان هر کس که دارد از شما مرغ عشقی بر فراز شاخسار
پاسداری بایدش هر روز و شب چشم ترسی بایدش از روزگار
❈۷❈
هر کجا در هر خم این رهگذر درکمین بدخواه سنگ انداز هست
عشق من پرداشت آه ای عاشقان پربرای جنبش و پرواز هست
❈۸❈
در غروب یک زمستان سیاه مرغک من ز آشیان خود گریخت
دور شد در اشک چشمم محو شد بعد از او هم سقف این کاشانه ریخت
❈۹❈
در بهار پر گل این بوستان دست من تک ساقه پاییز ماند
برگهای خشک عشقی سوخته بر فراز شاخه ها آویز ماند
❈۱۰❈
گرچه دیگر آٍمان ها تیره است شب ز دامان افق سر می کشد
باز با پرواز مرغان بهار آرزویی در دلم پر می کشد
❈۱۱❈
می فریبد دل به افسون ها مرا می سراید بر من این آواز ها
بال دارد مرغ عشق باز خواهد کرد او پروازها
❈۱۲❈

فایل صوتی آوا پرواز

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها