سیاوش کسرایی:پایان گرفت دوری واینک من با نام مهر لب به سخن باز می کنم
❈۱❈
پایان گرفت دوری واینک من
با نام مهر لب به سخن باز می کنم
از دوست داشتن
آغاز می کنم
❈۲❈
انگار آسمان و زمین جفت می شوند
انگار می برندم تا سقف آسمان
انگار می کشندم بر راه کهکشان
در دشت های سبز فلک چشم آفتاب
❈۳❈
گر دیده رهنما
در قصر نیلگون
فانوس ماهتاب افکنده شعله ها
با بالهای عشق
❈۴❈
پرواز می کنم
با من ستارگان همه پرواز می کنند
دستم پر از ستاره و چشمم پر از نگاه
آغوش می گشایم
❈۵❈
دوشیزگان ابر به من ناز می کنند
پرواز می کنم
در سینه می کشم همه آبی آسمان
می آمدم به گوش نوای فرشتگان
❈۶❈
انسان مسیح تازه
انسان امید پاک در بارگاه مهر
اینکه خدای خاک
در مسجد می شوند به هر سو ستارگان
❈۷❈
پر می کشم ز دامن شط شهاب ها
می بینم آن چه بوده به رویا و خوابها
سرمست از نیاز چو پروانه بهار
سر می کشم به هر ستاره و پا می نهم بر آن
❈۸❈
تا شیره ای بپرورم از جست و جوی خویش
تامیوه ای بیاورم از باغ اختران
چشم خدای بینم
بیدار می شوم
❈۹❈
دست گره گشایم در کار می شود
پا می نهم به تخت
سر می دهم صدا
وا می کنم دریچه جام جهان نما
❈۱۰❈
تا بنگرم به انسان درمسند خدا
این است عاشقان که من امشب
دروازه های رو به سحر باز می کنم
این است عاشقان که من امروز
❈۱۱❈
از دوست داشتن
آغاز می کنم
کامنت ها