گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی:در گذرگاهی چنین باریک در شبی این گونه دل افسرده وتاریک

❈۱❈
در گذرگاهی چنین باریک در شبی این گونه دل افسرده وتاریک
کز هزاران غنچه لب بسته امید جز گل یخ، هیچ گل در برف و در سرما نمی روید
❈۲❈
من چه گویم تا پذیرای کسان گردد من چه آرم تا پسند بلبلان گردد
من در این سرمای یخبندان چه گویم با دل سردت من چه گویم ای زمستان با نگاه قهرپروردت
❈۳❈
با قیام سبزه ها از خاک با طلوع چشمه ها از سنگ
با سلام دلپذیر صبح با گریز ابر خشم آهنگ
❈۴❈
سینه ام را باز خواهم کرد همره بال پرستوها
عطر پنهان مانده اندیشه هایم را باز در پرواز خواهم کرد
❈۵❈
گر بهار اید گر بهار آرزو روزی به بار اید
این زمینهای سراسر لوت باغ خواهد شد
❈۶❈
سینه این تپه های سنگ از لهیب لاله ها پر داغ خواهد شد
آه... اکنون دست من خالی است بر فراز سینه ام جز بُُته هایی از گل یخ نیست
❈۷❈
گر نشانی از گل افشان بهاران بازمی خواهید دور از لبخند گرم چشمه خورشید
من به این نازک نهال زردگونه بسته ام امید .
هست گل هایی در این گلشن که از سرما نمی میرد
و اندرین تاریک شب تا صبح عطر صحرا گسترَش را از مشام ما نمی گیرد
❈۸❈

فایل صوتی آوا آرزوی بهار

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها