گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی: او بند باز بود و اندر تمام شهر بدین پیشه

❈۱❈
او بند باز بود و اندر تمام شهر بدین پیشه
او یکه تاز بود آرام چون پلنگ
❈۲❈
آزاد چون نسیم در آسمان چشم تماشاگران خویش
می گسترید نقش می آفریدبیم
❈۳❈
همچون عقاب قله نشین بلند رای بر بند می نشست
آنگاه با هزار فسون هراس خیز بر حاضران نفس را
❈۴❈
در سینه می شکست در زیر آسمان
سرمایه ای نداشت به جز جان و ریسمان لیکن چه جان که بود سراپا خراب دل
❈۵❈
دل پای بند مهری بی پا و جان گسل افسوس بر پلنگ که مهتابش عاقیت
از صخره می کشاند بر دره هلاک اندوه بر عقاب که او را شکار خرد
❈۶❈
از قله های سر به فلک می کشد به خاک یک روز روی بند
در جست و خیز بود بر رهگذار زندگی ومرگ و نام و ننگ
❈۷❈
با سرنوشت خویشتن اندر ستیز بود دختر میان مردم دیگر نشسته بود
یک چشمه مانده بود آغوش ها گشود و به یم پای ایستاد
❈۸❈
سر را بلند کرد و به سوی ستارگان با دست بوسه داد
فواره زد غریو تماشاگران او صد پاره شد سکوت بلورین جایگاه
❈۹❈
خم گشت تا ستایش فتح غرور را در چشم هایی دختر زیبا کند نگاه
لغزید روی بند افتاد از طناب
❈۱۰❈
افسوس برپلنگ اندوه بر عقاب

فایل صوتی آوا بند باز

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها