سیاوش کسرایی:شط در شط آدمی
❈۱❈
شط در شط
آدمی
رود خروشان خلق
رودهای خروشان در مصب تنگ
❈۲❈
ژاله
راه دراز پیمودگان
زائران آزادی
نه از خیابان آذربایجان
❈۳❈
نه از مسگر آباد
نه از جوادیه
نه از خانی آباد
که از دوردست تاریخ
❈۴❈
بی پرچم و بی علامت
با درفش تن
و چنگ فروبسته مشت
به نشان دادخواهی
❈۵❈
جهیده از حریم
اما
در جامه ی عفاف
ستوه آمدگانی دیگر
❈۶❈
مادر
خواهر
دختر
واژه بزرگ بیدار
❈۷❈
زن
زن در همپایی و همراهی
زن در نماز جماعت
زن در ستیز
❈۸❈
زن در ایثار خون
آنگاه
درود و دعا
خروش و فریاد
❈۹❈
و پیوند سرود و صلوات
جوش خوردگی زخمی کهن
با مرهم اتحاد
انبوهه به هم برآمده دریا
❈۱۰❈
در گریبان خیابان
بی شمارهای کین
و براده های خشم
برای چشم دشمن
❈۱۱❈
و آنک پیشواز
پسرم
پسرانم
سربازان وطنم
❈۱۲❈
سلام علی
سلام ناصر
سلام حسین
سلام کبر تقی مصطفی
❈۱۳❈
شما کجا اینجا کجا ؟
یاد
یاد باد صبح روستا
شام دهکده
❈۱۴❈
و زمین افتاده قریه بی بازوی توانای شما
بچه ها گل
گل برای اینها
گل به جانتان
❈۱۵❈
گلهای سر سبد این آب و خاک
انفجار
رهایی گلوله های کور
گلوله های هار
❈۱۶❈
و زبان سرد سرنیزه
در گوشت خام جوانان
گلهای زخم
گلستان خون
❈۱۷❈
ریزش بیگاه برگ و بار انسانی
فرود کال میوه ها
پاییز پیشرس
ساعت و تسبیح و النگو
❈۱۸❈
کفش و کلاه
چادر سیاه
با کشتگان بی آواز در میدان
و اینک آغازی دیگر
❈۱۹❈
با برادری
با پرستاری
خون کارگر در رگ پیشه ور
و پیکر مذهبی بر شانه دانشجو
❈۲۰❈
و جبهه زنان در پناه مردان پارسا
او مثبت
ب منفی
آآ
❈۲۱❈
هدیه خون
بی پرسش از عقیده و ایمان
جان یکی
در جان دیگری
❈۲۲❈
پیوندی با بهای گزاف
درهم بافتگی الیاف ررودها
در گلوی مصب
برای برآمدن سرود دریا
❈۲۳❈
سلام با سرب ؟
گل با گلوله ؟
کامنت ها