گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی:ساحلی بودم که دریای میان بازوان استوار من شنا می کرد زیر چشمم موج هایش بالهای شوق وا...

ساحلی بودم که دریای میان بازوان استوار من شنا می کرد
زیر چشمم موج هایش بالهای شوق وا می کرد
❈۱❈
گاه می خندید گاه می رقصید
نغمه می گسترد از گرداب قصه می آورد از نرم و درشت آب
❈۲❈
در تلاش پر تکاپویش هیاهوها به پا می کرد جان بی آرام او را همنشین و همدلی بودم
سرخوش و سیراب و سنگین ساحلی بودم آسمان چشم تنگ از شور ما آشفت
❈۳❈
بر زمین باران نفرین ریخت جان دریا سوخت
در میان بازوان من خفته آوازه خوان دریا
❈۴❈
بی تکان آبی است بی نفس افتاده مردابی است
در کنار او بی نوازش های دست مهربار او
❈۵❈
من زمین باطلی هستم خاک پرت افتاده سر در گلی هستم
سر به سر خاموش ساحلی هستم
❈۶❈

فایل صوتی با دماوند خاموش زمین باطل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها