گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی: به قعر شب سفری می کنیم در تابوت هوا بد است

❈۱❈
به قعر شب سفری می کنیم در تابوت هوا بد است
تنفس شدید جنبش کم
❈۲❈
و بوی سوختگی بوی آتشی خاموش و شیهه های سمندی که دور میگردد
میان پچ پچ اوراد و الوداع و امان نشسته شهر زبان بسته باز در تب سرد
❈۳❈
و راه بسته نماید ز رخنه تابوت به قعر شب سفری می کنیم با کندی
چه می کنیم ؟ کجاییم ؟
❈۴❈
شهر مامن کو ؟ شهاب شب زده ای در مدار تاریکی
هجوم از چپ و از راست دام در هر راه عبوروحشت ماهی در آبهای سیاه
❈۵❈
بگو به دوست اگر حال ما بپرسد دوست نمی کشند کسی را نمی زنند به دار
دگر به جوخه آتش نمی دهند طعام نمی زنند کسی را به سینه غنچه خون
❈۶❈
شهید در وطن ما کبود می میرد بگو که سرکشی اینجا کنون ندارد سر
بگو که عاشقی این جا کنون ندارد قلب بگو بگو به سفر می رویم بی سردار
❈۷❈
بگو بگو به سفر می رویم بی سر و قلب بگو به دوست که دارد اگر سر یاری
خشونتی برساند به گردش تبری هوا کم است هوایی شکاف روزنه ای
❈۸❈
رفیق همنفس ! اینک نفس که بی دم تو نشاید از بن این سینه بر شود نفسی
نه مرده ایم گواه این دل تپیده به خشم نه مانده ایم نشان ناخن شکسته به خون
❈۹❈
بخوان تلاش تن ما تو از جراحت جان نهفته جسم نحیف امید در آغوش
به قعر شب سفری می کنیم چون تابوت

فایل صوتی به سرخی آتش به طعم دود دگر به جوخه آتش نمی دهند طعام

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها