سیاوش کسرایی: فریادی چون تیغه چاقو
❈۱❈
فریادی
چون تیغه چاقو
در تاریکی
فریادی
❈۲❈
جلاد همه هیاهو
خشمی در راستا
که بنشاند
تیر کلام را
❈۳❈
در جایی که باید
خشمی بی آشتی
خشمی گرسنه
خشمی هار
❈۴❈
که عابران سر به راه را
هراسندگانی سنگ به دست گرداند
چابک تر از گریه ای بر دیوار
هشیار تر از دزدی بر بام
❈۵❈
و سهمگین ترز از بهمنی بر کوه
بیدار
بیدار
بیدار
❈۶❈
بیدارتر از عاشق شب زنده دار
در کوچه
شکارچی
نه شکار
❈۷❈
و شکارگاهی
به پهنای فرهنگ
و جست و جویی در بلادروبه تاریخ
تا از هر تفاله ای حتی
❈۸❈
شیره ای
و از استغاثه و نفرین و سرود
واژه به وام گرفتن
و آن گاه کمینگاهی
❈۹❈
که در کمین کسان
در کمین یک نسل
می شنوی شاعر
برخیزد که الهام بر تو فرود می اید
❈۱۰❈
بشنو که این وحی زمینی است
فریاد گرسنگی قلب
بنویس
اینک شعری گستاخ
❈۱۱❈
شعری مهاجم
شعری دگرگون کننده
شعری چون رستاخیز
کامنت ها