سیاوش کسرایی:همچو دانه های آفتاب صبح کز بلند جای کوه
❈۱❈
همچو دانه های آفتاب صبح
کز بلند جای کوه
پخش می شود به وی جنگل بزرگ
و تمام مرغهای جنگل بزرگ را
❈۲❈
در هوای دانه ها ز لانه ها
می کشد برون
نگاه تو
مرا ز مرغهای راز
❈۳❈
می کند تهی
همچو گربه ای پناه آوریده گرد من
می خزی و چون پلنگ
می نشینی عاقبت برابرم
❈۴❈
و مرا نگاه سخت سهمنک تو
رام می کند
خواب می کند
کم کمک به سوی داغگاه مهر می برد
❈۵❈
همچو موجهای تشنه خو که می دوند
رو به سوی آفتاب پای در نشیب
در غروبهای سرخ و خالی و خفته
دل به گرمی نوازش نگاههای خسته تو می دهم
❈۶❈
سر به ساحل تو می نهم
ای کرانه عظیم دوست داشتن
ای زمین گرمسیر
کامنت ها