گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سیاوش کسرایی:مسافر ز گرد ره رسیده ام تمام راه خفته را به پا و سر دویده ام

❈۱❈
مسافر ز گرد ره رسیده ام تمام راه خفته را به پا و سر دویده ام
صلابت و شکوه کوههای دور نگاه دشت های سبز
❈۲❈
تلاش بالها شکاف و رویش زمین پرورنده با من است
گل هزار باغ خنده با من است طلوع آفتاب بر ستیغ
❈۳❈
برای دیدن گوزنهای تیزتک ز صخره های به سنگ ها پریده ام
فراز آب رفتها که آبی بنفشه ها ستاره ای است
❈۴❈
چکیده بر گلیم وحشی علف نفس زنان و خسته چتر بید واژگونه را
به روی سر کشیده ام تولد بهار را
❈۵❈
به روی دست های جنگل بزرگ دیده ام ز سینه ریز رنگ رنگ تپه ها
شکوفه های نوبرانه چیده ام کنون برابر تو ایستاده ام
❈۶❈
یگانه بانوی من ای سیاهپوش ای غمین که مژده آرمت
بهار زیر و رو کننده می رسد نگاه کن ببین
❈۷❈
غمت مباد و داغ دوری ات مباد که لاله ها به کوه روشنند و رنگ بسته اند
که خارهای سبز سر کشند دمی کنار این دریچه بالهای باز را در آسمان نظاره کن
❈۸❈
ببین که لانه ها دوباره از پرندگان تهی است ببین کسی به جای خویش نیست
اگر به صبر خو کنی اگر که روزهای وصل را
❈۹❈
به پرده همین شب نارسیده سر کنی ببارمت نویدهای سرخ گونه ای
که من ز چرخ ریسک نهفته در پناه شاخه ها و مه به قعر دره ها شنیده ام
❈۱۰❈

فایل صوتی تراشه های تبر ره آورد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها