سیاوش کسرایی:شناور سوی ساحل های ناپیدا دو موج رهگذر بودیم
❈۱❈
شناور سوی ساحل های ناپیدا
دو موج رهگذر بودیم
دو موج همسفر بودیم
گریز ما
❈۲❈
نیاز ما
نشیب ما
فراز ما
شتاب شاد ما با هم
❈۳❈
تلاش پاک ما توام
چه جنبش ها که ما را بود روی پرده دریا
شبی در گردبادی تند روی قله خیزاب
رها شد او ز آغوشم
❈۴❈
جدا ماندم ز دامانش
گسست و ریخت مروارید بی پیوند مان بر آب
از آن پس در پی همزاد ناپیدا
بر این دریای بی خورشید
❈۵❈
که روزی شب چراغش بود و می تابید
به هر ره می دوم نالان به هر سو می دوم تنها
کامنت ها