سیاوش کسرایی:وقتی که چتر ترس گشوده ست روی شهر و دلهره است آنکه به در می زند مدام
❈۱❈
وقتی که چتر ترس گشوده ست روی شهر
و دلهره است آنکه به در می زند مدام
نازک تراش خورده ترین طبع آدمی
شاعر آیینه وجود چه تصویر افکند ؟
❈۲❈
از خیل زندگان
وقتی گرسنگی است که فریاد می کشد
مادر! من نان می خواهم
شاعر
❈۳❈
گرسنه روح ترین گرسنگان
در کوچه های فقر چه بانگی برآورد ؟
وقتی که بوسه مزه باروت می دهد
و جنگ جنگ جنگ
❈۴❈
سیراب می کند مزارع بی ماهتاب را
از جویبار خون
شاعر که جنگجوی ترین فردی آدمی است
چه جنگی به پا کند ؟
❈۵❈
وقتی که دست خسته آزادی
روز نجات را
خط می کشد هماره به دیوار حبس خویش
شاعر
❈۶❈
آزادتر خلایق
باید چه حک کند
بر گرده زمان
ای دوست داشتن
❈۷❈
پنهان ترین بهار
آتش بکش زبانه بکش گل کن عاقبت
باشد به بوی تو
بار دگر صبورترین مرغ این جهان
❈۸❈
آواز برکند
کامنت ها