صوفی محمد هروی:حمد و ثنای ملک بی نظیر جمله جهان را به کرم دست گیر
❈۱❈
حمد و ثنای ملک بی نظیر
جمله جهان را به کرم دست گیر
اوست دلیل همه سرگشتگان
راه نمایند برگشتگان
❈۲❈
روز پدید آرد و روزی دهد
خلق جهان را به کرم نیک و بد
اوست منزه ز همه کاینات
هست چو موصوف به ذات و صفات
❈۳❈
خاک زمین را به کرم حی کند
این بجز از حق دگری کی کند
او کند از سنگ پدیدار آب
ساخته طباخ جهان آفتاب
❈۴❈
باز ازین سنگ وز پولاد سرد
آتش سوزنده پدیدار کرد
خیمه زربفت سما بی ستون
بر سر عالم کند او سرنگون
❈۵❈
مشعله داری کند این آفتاب
بر سر این خلق جهان بی حساب
هر چه کند او به کمال کرم
لطف بود در حق مادم به دم
❈۶❈
آورد از کتم عدم در وجود
آدم خاکی ز برای سجود
تاج سعادت به سر او نهاد
بر رخ او چون در عرفان گشاد
❈۷❈
کرد شناسا به خود این خاک را
منظر خود ساخت دل پاک را
هر چه دگر در همه عالم است
آن همه از بهر بنی آدم است
❈۸❈
آدمی از بهر شناسای اوست
گر بشناسی تو خدا را نکوست
عقل و خرد داد ترا و تمیز
تا بشناسی تو خدا، ای عزیز
❈۹❈
گر تو بدانی به یقین از خدا
عشق بود دولت دیگر ترا
آدمی از عشق بود با شرف
عشق چو درست و بدن چون صدف
❈۱۰❈
آدم از آ ن خاک چو موجود شد
بود به او عشق که مسجود شد
نوح نبی باز به آن قوم خاص
یافت ازین عشق زطوفان خلاص
❈۱۱❈
عشق چو آمد سوی موسی چو پیک
نعره برآورد که «انظر الیک»
عشق چو با عیسی مریم رسید
در دم ازین خاک به گردون پرید
❈۱۲❈
باز ببین خاتم پیغمبران
رفت ز عشق، او به سوی لامکان
هر چه بگفت و ز خدا می شنود
آن همه از مرتبه عشق بود
❈۱۳❈
پس تو بیا عشق به بازی مدان
هست حقیقت تو مجازی مدان
ور به مجازی شودش جان گداز
هم به حقیقت کشد او از مجاز
❈۱۴❈
عشق بود مخزن اسرار دوست
او به حقیقی و مجازی نکوست
زنده به عشق است دل آدمی
...
❈۱۵❈
...
عشق عزیز است تو خارش مدار
گر به حقیقت نتوانی رسید
عشق مجازی بکن این دم پدید
کامنت ها