گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صوفی محمد هروی:باز جوان با دل افگار ماند روز و شبان روی به دیوار ماند

❈۱❈
باز جوان با دل افگار ماند روز و شبان روی به دیوار ماند
از رخ دلدار امیدی نداشت وه چه کند، بخت سفیدی نداشت
❈۲❈
با غم او گشته قرین روز و شب کرده به یک سو همه عیش و طرب
پس جگر خویش به دندان گرفت خانه به کوی بت خندان گرفت
❈۳❈
چشم نهاده به سر کوی او جسته به زاری ز صبا بوی او
شب همه شب تا به سحر زار زار خواسته از خادمه او بار بار
❈۴❈
سرمه چشمان شده خاک درش آه که از وی نبود باورش
همچو سگان بر سر کویش مقیم او شده خورسند به بویش مقیم
❈۵❈
خاک درش بستر و بالین او سوخته در غم دل مسکین او
بسته میان را به دعای رقیب تا که نیابد ز رخ او نصیب
❈۶❈
هر که در آن کوی زمانی رسید خاک قدمهاش به دیده کشید
او به غم و دلبر ازو بی خبر خنده زنان با دگران چون شکر
❈۷❈
دست در آغوش به یار کهن صوفی اگر ناله کند گو مکن
آن که به سنجاب کند خواب خوش کی ز زمستان خبری باشدش
❈۸❈
حال زمستان، زتنک جامه پرس درد دل از عاشق دیوانه پرس
خادمه باز از سر مهری که داشت همت خود سوی جوان بر گماشت
❈۹❈
این سخنان را بر دلبر بگفت عشق چو نافه نتوانش نهفت

فایل صوتی ده نامه بخش ۲۵ - نامه هشتم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها