صوفی محمد هروی:بهار آمد بکن ساقی طربها به این لب تشنه ده آب عنب ها
❈۱❈
بهار آمد بکن ساقی طربها
به این لب تشنه ده آب عنب ها
در جواب او
مربا خواهم این ساعت مربا
❈۲❈
ندارم غیر ازین در دل مربا
ز پیش لوت خواران کله چون رفت
ندارد هیچ چیزی جز عنب جا
هریسه گوید این با روغن داغ
❈۳❈
که چونی تو درین سوز و شغبها
به روی خوان چو انواع طعام است
غنیمت دار حلوای رطب را
سحر می گفت طباخی که هستیم
❈۴❈
به تنگ از صوفیان بلعجب ما
کامنت ها