گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صوفی محمد هروی:بی روی تو صبوری، جانا نمی توان کرد بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد

❈۱❈
بی روی تو صبوری، جانا نمی توان کرد بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد
در جواب او بی روی نان صبوری، حقا نمی توان کرد
❈۲❈
«بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد» پیری کلیچه پز کرد بر منبری نصیحت
کز آب غوره یاران حلوا نمی توان کرد گفتم به جان خریدم نان تو، نانبا گفت
❈۳❈
با ما بدین بضاعت سودا نمی توان کرد در دیگ کله می خواند دوشینه این غزل را
گیپا چو نیم پخت است سر وا نمی توان کرد با زلبیا برابر ای گل کجا شوی تو
❈۴❈
خود را به رنگ و بوئی زیبا نمی توان کرد از سفره محقر عیب است زله بستن
در پیش لوت خواران اینها نمی توان کرد بر چهره مزعفر هستند عاشقان لیک
❈۵❈
کس را مثال صوفی شیدا نمی توان کرد

فایل صوتی دیوان اطعمه بخش ۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها