گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

وحدت کرمانشاهی:کردیم عاقبت وطن اندر دیار عشق خوردیم آب بیخودی از جویبار عشق

❈۱❈
کردیم عاقبت وطن اندر دیار عشق خوردیم آب بیخودی از جویبار عشق
مستان عشق را به صبوحی چه حاجت است زیرا که درد سر نرساند خمار عشق
❈۲❈
سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق
فارغ شود ز دردسر عقل فلسفی یک جرعه گر کشد ز می خوشگوار عشق
❈۳❈
در دامن مراد نبینی گل مراد بی ترک خواب راحت و بی نیش خار عشق
ای فرخ آن سری که زنندش به تیغ یار وی خرم آن تنی که کشندش به دار عشق
❈۴❈
روزی ندیده تا به کنون چشم روزگار از دور روزگار به از روزگار عشق
پروانه گر ز عشق بسوزد عجب مدار کآتش زند به خرمن هستی شرار عشق
❈۵❈
آن دم مس وجود تو زر می‌شود که تن در بوته فراق گدازد به نار عشق
هرکس که یافت آگهی از سر عاشقی وحدت صفت کند سرو جان را نثار عشق

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها