وحدت کرمانشاهی:بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را
❈۱❈
بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را
هرگز نتوان دید جمال احدی را
با خود نظری داشت که بر لوح قلم زد
کلک ازلی نقش جمال ابدی را
❈۲❈
جانها فلکی گردد، اگر این تن خاکی
بیرون کند از خود صفت دیو و ددی را
در رقص درآید فلک از زمزمه عشق
چونان که شتر بشنود آهنگ هدی را
❈۳❈
ما از کتب عشق نخواندیم و ندیدیم
جز درس و خط بیخودی و بیخردی را
یا بوسه مزن بر لب مینای محبت
یا در خم توحید فکن نیک و بدی را
❈۴❈
گل بزمگه خسروی آراست چو بشنید
از مرغ سحر زمزمه باربدی را
درویش به صد افسر شاهی نفروشد
یک موی از این کهنه کلاه نمدی را
❈۵❈
یا رب به که این نکته توان گفت که وحدت
در کوی صنم یافته راه صمدی را
کامنت ها