وحیدالزمان قزوینی:تریاک فروش کیف پرداز از چُرت بود چو دنگ رزّاز
❈۱❈
تریاک فروش کیف پرداز
از چُرت بود چو دنگ رزّاز
خشخاش صفت به باغ دنیا
یک سر دارد هزار سودا
❈۲❈
زان نشاء که می فزاید ادراک
گردیده دوته مدام چون تاک
چون... مرد رفته از کار
بوقش نکند ز خواب بیدار
❈۳❈
کیفش، بَحری، فراخ پهناست
در چُرت خودش چو موج دریاست
بی یار ز عیش و برگ گشته
خنثای حیات و مرگ گشته
❈۴❈
نی نکته سروده نی شنفته
چون یا دایم نشسته خُفته
از چُرت گرفته شکل محراب
پیوسته نماز کرده در خواب
کامنت ها