گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

وحشی بافقی:دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود چشم پر عربده‌اش بر سر ناز آمده بود

❈۱❈
دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود چشم پر عربده‌اش بر سر ناز آمده بود
چشمش از ظاهر حالم خبری می‌پرسید غمزه‌اش نیز به جاسوسی راز آمده بود
❈۲❈
بود هنگامهٔ من گرم چنان ز آتش شوق که نگاهش به تماشای نیاز آمده بود
غیر داند که نگاهش چه بلا گرمی داشت زانکه در بوتهٔ غیرت به گداز آمده بود
❈۳❈
چه اداها که ندیدم چه نظرها که نکرد بنده‌اش من که عجب بنده نواز آمده بود
آرزو بود که هر لحظه به سویت می‌تاخت داشت می‌دانی و خوش در تک و تاز آمده بود
❈۴❈
وحشی از بزم که این مایهٔ خوشحالی یافت که سوی کلبهٔ ما با می و ساز آمده بود

فایل صوتی گزیده اشعار غزل ۱۴۹

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن موسوی زاده
2020-10-12T15:05:17
درود به شما به باور من این مصرع: داشت می دانی و خوش در تک و تاز آمده بود باید این گونه باشدداشت میدانی و خوش در تک و تاز آمده بودچون جایی که در آن می شود تک و تاز کرد و تازید میدان استبا همه ی این ها نمی دانم چرا هیچ کس و هیچ جا این را بدان گونه که گفته شد ننوشته اند با این که گویش می دانی هیچ معنی ندارد.بزرگواری بفرمایید درستی یا نادرستی نوشتار و پیشنهاد نگارنده را بررسی نموده و مرا آگاه بفرمایید.سپاس گزارم
فرید
2020-10-14T15:20:58
جناب موسوی‌زادهحقیر هم با شما هم‌نظر هستم؛ "می‌دانی" در این بیت کاملا بی‌معنی‌ست!