وحشی بافقی:سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
❈۱❈
سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست
تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
❈۲❈
رخشدوانی ز پیش، اشکفشانی ز پی
تند سواری گذشت ، غاشیهداری رسید
داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
❈۳❈
وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید
کامنت ها