وحشی بافقی:کی اهل دل به کام خود از دوستان برند تا کارشان به جان نرسد کی ز جان برند
❈۱❈
کی اهل دل به کام خود از دوستان برند
تا کارشان به جان نرسد کی ز جان برند
از ما برید یار به اندک حکایتی
چندان نبود این که ز هم دوستان برند
❈۲❈
شد گرم تا شنید ز ما سوز دل چو شمع
آه این چه حرف بود که ما را زبان برند
آنکس که گشت باعث سوز فراق ما
یارب سرش به مجلس او شمعسان برند
❈۳❈
وحشی مبر به تیغ ز جانان که اهل دل
از هم نمیبرند اگر از جهان برند
کامنت ها