گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

وحشی بافقی:در مانده‌ام به درد دل بی علاج خویش و ز بد مزاجی دل کودک مزاج خویش

❈۱❈
در مانده‌ام به درد دل بی علاج خویش و ز بد مزاجی دل کودک مزاج خویش
مهر خزانه یافت دل و جان و هر چه بود جوید هنوز ازین ده ویران خراج خویش
❈۲❈
جان را مگر به مشعلهٔ دل برون برم زین روزهای تیره و شبهای داج خویش
فرهاد را که بگذرد از سر چه نسبت است با آنکه مشکل است بر او ترک تاج خویش
❈۳❈
عذب فرات گو دگری خور که ما خوشیم با آب شور دیده و تلخ اجاج خویش
ای صاحب متاع صباحت تلطفی کاورده عاجزی به درت احتیاج خویش
❈۴❈
وحشی رواج نیست سخن را ، زبان به بند تا چند دعوی از سخن بی رواج خویش

فایل صوتی گزیده اشعار غزل ۲۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن
2021-03-24T18:19:46
با دوروددر بیت آخر "زبان ببند" درست می‌نماید تا "زبان به بند"