وحشی بافقی:تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم وقتست که با یار به عشرت بنشینم
❈۱❈
تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم
وقتست که با یار به عشرت بنشینم
بی طاقتیم در ره او میرود از حد
کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
❈۲❈
تا چند روم از پی او بند کنیدم
باشد که زمانی به فراغت بنشینم
داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی
مگذار که با اشک ندامت بنشینم
❈۳❈
پامال شدم چند چو وحشی به ره غم
از دست تو بر خاک مذلت بنشینم
کامنت ها