وحشی بافقی:این بس که تماشایی بستان تو باشم مرغ سر دیوار گلستان تو باشم
❈۱❈
این بس که تماشایی بستان تو باشم
مرغ سر دیوار گلستان تو باشم
کافیست همین بهرهام از مائدهٔ وصل
کز دور مگس ران سر خوان تو باشم
❈۲❈
این منصب من بس که چو رخش تو شود زین
جاروب کش عرصهٔ جولان تو باشم
خواهم که شود دست سراپای وجودم
در شغل عنان گیری یکران تو باشم
❈۳❈
در بزمگه یوسف اگر ره دهدم بخت
درآرزوی گوشهٔ زندان تو باشم
در تشنگیم طالع بد جان به لب آرد
گر خود به سر چشمهٔ حیوان تو باشم
❈۴❈
من وحشیم و نغمه سرای چمن حسن
معذورم اگر مرغ غزلخوان تو باشم
کامنت ها