گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

وحشی بافقی:چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم

❈۱❈
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
❈۲❈
مگو وقتی دل صد پاره‌ای بودت کجا بردی کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم
ز سر بگذشت آب دیده‌اش از سر گذشت من به هر کس شرح آب دیدهٔ گریان خود کردم
❈۳❈
ز حرف گرم وحشی آتشی در سینه افکندم به او اظهار سوز سینهٔ سوزان خود کردم

فایل صوتی گزیده اشعار غزل ۳۰۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ایمان
2016-03-28T16:49:51
این شعر رو استاد بنان به زیباترین شکل در آواز دشتی خوانده اند.روحش شاد
بابک چندم
2019-09-09T13:28:14
@ علیرضاپوزش دوم :کجا بردم؟-> ز راهِ دیده در دامان خود کردمامید که پوزشی دیگر در راه نباشد...
بابک چندم
2019-09-08T20:35:29
@ علیرضابا پوزشکجا بردم ز راه؟ -> دیده در دامان خود کردم
علیرضا
2019-09-08T13:30:10
میشه لطفا بیت سوم رو یکی معنی کنه ... اصلا متوجه مصرع دومش نمیشم متاسفانه
بابک چندم
2019-09-08T14:20:48
@ علیرضامگو وقتی دل سد پاره‌ای بودت، کجا بردی؟کجا بردم ز راه دیده؟ ->در دامان خود کردم
کیانوش پدرود
2021-04-02T15:30:00
علیرضا جان، «کجا» در اینجا به معنای «که» هست. یعنی ...از من مپرس، زیرا آنرا به صورت اشک از دیده بیرون بردم و خود را درمان نمودم.
Oveis
2021-07-29T09:15:04.027691
درود بر شما بیت سوم ، دل صد پاره درسته فکر کنم
نەمام
2023-08-05T16:30:52.7799039
ز سر بگذشت آب دیده اش از سرگذشت من به هر کس شرح آب دیده گریان خود کردم         آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت حافظ