وحشی بافقی:دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم در گوشهٔ باغی می نابی نکشیدیم
❈۱❈
دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم
در گوشهٔ باغی می نابی نکشیدیم
چون سبزه قدم بر لب جویی ننهادیم
چون لاله قدح بر لب آبی نکشیدیم
❈۲❈
بر چهره کشیدیم نقاب کفن افسوس
کز چهرهٔ مقصود نقابی نکشیدیم
بسیار عذابی که کشیدیم ولیکن
دشوارتر از هجر عذابی نکشیدیم
❈۳❈
وحشی به رخ ما در فیضی نگشودند
تا پای طلب از همه بابی نکشیدیم
کامنت ها