وحشی بافقی:ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم
❈۱❈
ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم
بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم
دیوانه طینتیم زر و سنگ ما یکیست
اینیم اگر عزیز و گر خوار عالمیم
❈۲❈
با مرکز و محیط نداریم هیچ کار
هست اینقدر که در خم پرگار عالمیم
ما مردمان خانه بدوشیم و خش نشین
نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم
❈۳❈
حک کردنی چو نقطهٔ سهویم بر ورق
ما خال عیب صفحه رخسار عالمیم
با سینه برهنه به شیران نهیم رو
انصاف نیست ورنه جگردار عالمیم
❈۴❈
وحشی رسوم راحت و آزار با هم است
زین عادت بد است که آزار عالمیم
کامنت ها