وحشی بافقی:آتشی در جان ما افروختی رفتی و ما را ز حسرت سوختی
❈۱❈
آتشی در جان ما افروختی
رفتی و ما را ز حسرت سوختی
بیوداع دوستان کردی سفر
از که این راه و روش آموختی
❈۲❈
گرنه از یاران بدی دیدی چرا
دیده از دیدار یاران دوختی
بیرخ او طرح صبر انداختی
ای دل این صبر از کجا آموختی
❈۳❈
وحشی از جانت علم زد آتشی
خانمان عالمی را سوختی
کامنت ها