وحشی بافقی:یکی میل است با هر ذره رقاص کشان هر ذره را تا مقصد خاص
❈۱❈
یکی میل است با هر ذره رقاص
کشان هر ذره را تا مقصد خاص
رساند گلشنی را تا به گلشن
دواند گلخنی را تا به گلخن
❈۲❈
اگر پویی ز اسفل تا به عالی
نبینی ذرهای زین میل خالی
ز آتش تا به باد از آب تا خاک
ز زیر ماه تا بالای افلاک
❈۳❈
همین میل است اگر دانی ، همین میل
جنیبت در جنیبت ، خیل در خیل
سر این رشتههای پیچ در پیچ
همین میل است و باقی هیچ بر هیچ
❈۴❈
از این میل است هر جنبش که بینی
به جسم آسمانی یا زمینی
همین میل است کهن را درآموخت
که خود را برد و بر آهن ربا دوخت
❈۵❈
همین میل آمد و با کاه پیوست
که محکم کار را بر کهرباست
به هر طبعی نهاده آرزویی
تک و پو داده هر یک را به سویی
❈۶❈
برون آورده مجنون را مشوش
به لیلی داده زنجیرش که میکش
ز شیرین کوهکن را داده شیون
فکنده بیستون پیشش که میکن
❈۷❈
ز تاب شمع گشته آتش افروز
زده پروانه را آتش که میسوز
ز گل بر بسته بلبل را پر و بال
شکسته خار در جانش که مینال
❈۸❈
غرض کاین میل چون گردد قوی پی
شود عشق و درآید در رگ و پی
وجود عشق کش عالم طفیل است
ز استیلای قبض و بسط میل است
❈۹❈
نبینی هیچ جز میلی در آغاز
ز اصل عشق اگر جویی نشان باز
اگر یک شعله در خود سد هزار است
به اصلش بازگردی یک شرار است
❈۱۰❈
شراری باشد اول آتش انگیز
کز استیلاست آخر آتش تیز
تف این شعله ما را در جگر باد
از این آتش دل ما پر شرر باد
❈۱۱❈
ازین آتش دل آن را که داغیست
اگر توفان شود او را فراغیست
کسی کش نیست این آتش فسردهست
سراپا گر همه جانست مردهست
❈۱۲❈
اگر سد آب حیوان خورده باشی
چو عشقی در تو نبود مرده باشی
مدار زندگی بر چیست برعشق
رخ پایندگی در کیست در عشق
❈۱۳❈
ز خود بگسل ولی زنهار زنهار
به عشق آویز و عشق از دست مگذار
به عین عشق آنکو دیدهور شد
همه عیب جهان پیشش هنر شد
❈۱۴❈
هنر سنجی کند سنجیدهٔ عشق
نبیند عیب هرگز دیدهٔ عشق
کامنت ها