سلطان ولد:نقل صائب شنو از آن سرور در بیان صفات این دو نفر
❈۱❈
نقل صائب شنو از آن سرور
در بیان صفات این دو نفر
زاهد از ترس گفته من چکنم
در میان چنین محن چکنم
❈۲❈
عارف از عشق گفته او چه کند
عجب از بهر من خدا چه تند
نظر او بود بسوی خودی
که کنم نیک و نگروم ببدی
❈۳❈
نظر این بود بسوی خدا
نگرد دائماً بروی خدا
نظر الزاهدین فی الافعال
نظر العارفین فی اضمحلال
❈۴❈
صحوة الزاهد من الاعمال
سکرة العارف من الاجلال
عمل البر متکا الزاهد
مطمح العارف لدی الواحد
❈۵❈
ذا یری نفسه یفعل البر
ذاک للحق شاهد فی السر
ذاک احسانه مدی معدود
عارف الحق هادم المحدود
❈۶❈
ذاک فی الارض عمره یفنی
عارف الحق فی البقاء سما
زاهد اندر میان خوف و رجا
عارف الحق طار فوق حجی
❈۷❈
مسکن الزاهدین فی ذاالفرش
همة العارفین فی ذی العرش
نیست این را نهایت آن سلطان
باز گو چون شد از فراق و چس ان
❈۸❈
کامنت ها